شاعر : قاسم نعمتی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل
شیـرمیداندار بودی پس چرا افتادهای ای امان خـیـمهها از چه ز پـا افتادهای من گُمَت کردم،میان دشت حیرانممکن دست وپایی زن بدانم که کجا افتادهای
آنقدرگفتیکه هستم خاکپایِ مادرت حال،روی دامن خـیرالنـساء افـتـادهای دستهایت یک طرف، سر یک طرف،تن یک طرف سـورهٔقـرآن چـرا ازهم جـدا افـتادهای قد رعنای تو شد همدست باضرب عمود ازسرِزینگـوئـیا تو بیهـوا افـتادهای بعد ازاین حفظ حریم خیمهها مشکل شود دور ازخیمه به صحـرای بلا افتادهای
گوئیا باحوصله عـقده زدل وا کردهاند از کـجـا تا به کـجـا ای باوفـا افتادهای